هواللطیفـــ :
بیــا گناه ندارد بــه هم نگاه کنیم
و تازه داشته باشد بیا گناه کنیم !
نگاه و بــوسه و لبخند اگــر گناه بود
بیا که نامهی اعمال خود سیاه کنیم
بیا به نیم نگاهی و خندهای و لبی
تمــــام آخرت خویش را تبـــاه کنیم
به شور و شادی و شوق و ترانه تن بدهیم
و بار کــــوه غـــــم از شور عشق کاه کنیم
و زندهزنده در آغــوش هــــم کباب شویم
و هرچه خنده به فرهنگ مردهخواه کنیم
نگاه، نقطه آغاز عا شقیست، بیا ...
که شاید از سر این نقطه عزم راه کنیم
اگر به خاطر هم عاشقانه برخیزیم ...
نمی رسیم به جایی که اشتباه کنیم
برای سرخوشی لحظههات هم که شده است
بیــــا گنــــاه ندارد بـــــه هـــــــم نگــــاه کنیم
"فرامرز عرب عامری"
"از اینجــــا گــــوشـــ بـــدهـــ "