-
عکســـش؟ درست شکل خودم بود،مثـــل مـــن....
28 مهر 1391 23:43
هواللطیــفـــ : دیشب کسی مزاحم خواب شما نبود؟ آیا زنی غریبه در این کوچه ها نبود؟ آن دختری که چند شب پیش دیدهاید دمپایی اش ـ تو را به خدا ـ تا به تا نبود؟ یک چادر سیاه کشی روی سر نداشت؟ سر به هوا و ساده و بی دست و پا نبود؟ یک هفته پیش گم شده آقا! و من چقدر گشتم، ولی نشانی از او هیچ جا نبود زنبیل داشت، در صف نان...
-
ناچار هستم از تـــــو جدا ... و گذاشت رفت.....
18 مهر 1391 16:44
هوالـلطــیــفـــ : بوسید بین گریه مرا و گذاشت رفت بی معرفت نگفت چرا و گذاشت رفت رفتم که التماس کنم مـــــرد باشد و... تنها اشاره کرد نـــــیا و گذاشت رفت هی داد میزدم که ببین ای خدا ببین! کارم کشیده شد به کجا و گذاشت رفت آهسته گفت: حال مرا درک میکنی؟!! ناچار هستم از تو جدا ... و گذاشت رفت گفتم نرو بدون تو دیوانه می...
-
هرگز چنین خدا شدنی را ندیده ای ...
12 مهر 1391 00:30
هواللطیفــــــ : انگار سال هاست که د ر من ت نیده ای انگار جای قلب ، تــــو در مــن تپیده ای انگار کودکانه ترین خنده ی مرا با چشم های تیله ای ات سر کشیده ای با بوسه های شیشه ای ات از تمام ِ من لی لی کنان به خانه ی قلبم پریده ای... در این حریم ِ امن بمان و خدای باش... هرگز چنین خدا شدنی را ندیده ای ... لبخند ِ چشم های...
-
بگــــذار زمــــان روی زمــــین بــــند نبـــاشد...
5 مهر 1391 12:34
هوالـلــطیــفـــ : بگذار زمان ، روی زمین بند نباشد حافظ پی اعطای سمرقند نباشد بگذارکه ابلیس دراین معرکه ، یک بار مطرود ز درگاه خداوند نباشد بگذار گناه هوس آدم و حوّا بر گردن آن سیب که چیدند نباشد مجنون به بیابان زد و لیلا... ولی ای کاش این قصه ، همان قصه که گفتند نباشد ای کاش عذاب نرسیدن به نگاهت آن وعده نادیده که...
-
امـــــا ، اگــــر ، نداشت دلــــش را نــــداد و رفــــت....
31 شهریور 1391 11:33
هوالـلــطــیفـــ : گفتم بمان ، نماند و هوا را بهانه کرد بادی نمی وزید و بلا را بهانه کرد می خواستم که سیر نگاهش کنم ولی ابرو به هم کشید و حیا را بهانه کرد آماده بود از سر خود وا کند مرا قامت نبسته دست ِ دعا را بهانه کرد من صاف و ساده حرف دلم را به او زدم اما به دل گرفت و ریا را بهانه کرد اما ، اگر ، نداشت دلش را نداد...
-
ای گـــــــرگ بی مــــلاحظه بــــــــــازی حســــاب نیــــست...
24 شهریور 1391 12:45
هوالـــلــطیــفــــ : چند وقتیست که من بی خبر از حال توام مثل یک سایــه ی مشکوک به دنبال توام! خوب من ! بد به دلت راه مده چیزی نیست من همان نیمه ی آشفته ی هر سال توام! تـو اگـــر باز کنـــــی پنجره ای سمت دلت می توان گفت که من چلـچله ی لال توام! سالها گوش بـــه فــرمان نگاهت بودم چند روزیست که بازیچه ی امیال توام، گله...
-
مـــــن خــــواب دیده ام کســــــــی مــــی آیــــــد......
20 شهریور 1391 14:22
هوالـــلطــیفــــ : من خواب دیده ام که کسی می آید من خواب یک ستاره ی قرمز دیده ام و پلک چشمم هی می پرد و کفشهایم هی جفت میشوند و کور شوم اگر دروغ بگویم من خواب آن ستاره ی قرم ز را وقتی که خواب نبودم دیده ام کسی می آید کسی می آید کسی دیگر کسی بهتر کسی که مثل هیچ کس نیست مثل پدرنیست مثل انسی نیست مثل یحیی نیست مثل مادر...
-
مــــن بیشـــــتر از آنچـــه که بایــــد کشـــیـــده ام...
13 شهریور 1391 21:31
هوالــلــطــیــفـــ : من بیست و هفت سال خودم را دویده ام تازه بـــــه نقطــه ی نرسیدن رسیـــده ام می ترسم از خودم که شبیه م به هیچ کس از تــــرس تـــــــــوی آینـــــــه آدم ندیده ام حتی حواس پرتی من مضحک است، که دیروز کفش لنگــه بـــــه لنگه خریـده ام من که خودم نخواستم عا شق شوم،فقط حالــــی نمــــی شود بــــــه دل...
-
مرا ببخـــــش که اینــــقدر بی مبــــالاتم....
10 شهریور 1391 15:59
هواللــــطیفـــ : سرت که درد نمی آید از سوالاتم؟ مرا ببخش که اینقدر بی مبالاتم چطور این همه جریان گرفته ای در من و مو به موی تو جاری است در خیالاتم؟ بگو به من که همان آدم همیشگی ام؟ نه...مدتی است که تغییر کرده حالاتم چقدر مانده به وقتی که مال هم بشویم؟ درست از آب درآیند احتمالاتم تو محشری به خدا، من بهشت گم شده ام تو...
-
بعد از تـــــو کور باد اجـــــاق کلــــــــاغ ها...
1 شهریور 1391 00:56
هواللطــیفــــ : Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA این روزها وجود مرا حس نمی کنی فکری به حال این زن دپرس نمی کنی حتی برای دلخوشیم شب که می شود یک شعر عاشقانه اس ام اس نمی کنی احساس میکنم که به من بی تفاوتی یادی از آن رفاقت خالص نمی کنی گفتم تو هرگز این دل درهم شکسته را درگیر این قبیل حوادث نمی کنی...
-
گناهش پای مــــن صوفی !!!! فقط یک بار کافـــــر شو...
29 مرداد 1391 12:01
هوالــلطــیفـــ : وقتی که دستت از لب من دور میشود شعرم شبیه ناله ی تنبور میشود من جیغ میشوم تو مرا کوک میکنی من اشک میشوم و فضا شور میشود هی اخم میکنی به دلم زخمه میزنی اما دلم برای تو ماهور میشود لبخند میزنی و خود ماه میشوی لبخند میزنی همه جا نور میشود حالا که دستهای تو من را گرفته اند بیدار میشوم، غزلم کور میشود...
-
بیـــــا برگرد رحمی کـــــن ، به تــــنها شاعــــــر کـــوچه....
26 مرداد 1391 22:31
هوالــلطیفـــــ : نمی آیی چرا امشب؟هنوز این چشمها باز است نخوابیدم، نیاسودم، نگو این تازه آغاز است نشستم چشم در راهت که باز آیی تو چون رویا ز خود هر لحظه می پرسم : می آید امشب او آْیــا؟ نمی آیی ، نمی دانی من و دلتنگی هر شب تو میخندی به اشعارم و چشمی منتظر در شب من و مهتاب و تنهایی ، شب و یک آسمان غربت و چشمی خیره بر...
-
اینجا دلــــم برای تــــو هی شور مـــــیزند.....
24 مرداد 1391 22:52
هوالـــلطیفـــــ : تو نیستی و این در و دیوار هیچوقت... غیر از تو، من به هیچ کس انگار هیچوقت... اینجا دلــــم برای تــــو هی شور میزند از خود مواظبت کن و نگذار هیچوقت... اخبار گفت شهر شما امن و راحت است من باورم نمیشود اخبار هیچوقت... حیفند روزهای جوانی نمیشوند این روزها دومرتبه تکرار، هیچوقت من نیستم بیا و...
-
بـــرزخ تمام سهـــــم مـــــــن از زنـــــده بودن است...
23 مرداد 1391 22:58
هواللطیفـــــ : وقتـــی سکـــــــوت تــــو تایید رفتن است وقتی رمان عشق تو سرشار از من است وقتی صدای پای تو بر پله ی قطار فریاد و ضجّه ی از هم بریدن است سردرگمی- کلافه گی ام کم نمی شود وقتـــی دلیل بودن من دل سپردن است وقتی لب تو نیست نه جهنم نه با بهشت برزخ تمام سهـــــم من از زنده بودن است ترمز ندارد این قفس تنگ بی...
-
ای عشق مبادا که جسارت شده باشد...!
20 مرداد 1391 15:18
هواللطیفــــ بیزارم از آن عشق که عادت شده باشد یا آن که گدایی محبت شده باشد دلگیرم از آن دل که در آن حس تملک تبدیل به غوغای حسادت شده باشد دل در تب و طوفان تنوع طلبی چیست؟ باغی ست که آلوده به آفت شده باشد خودبینی و خودخواهی اگر معنی عشق است، بگذار که آیینه نفرت شده باشد! از وهم خیانت به امانت چه بگویم آنجا که خیانت به...
-
یک شب فقط به خاطر مـــــن بیسواد باش!!
15 مرداد 1391 22:01
هواللطیفـــــ : تا خورده ام ، شکسته ام اما تو شاد باش عاشق بمان و یکسره در امتداد باش زهـــــــرا که از خدای خسیسش گذشت و رفت اما تو غرق هر چه به زهرا نداد باش هرشب بیا و با غزلی تازه تر برقص با شعرهای خسته ی من در تضاد باش حس میکنم برای تو کـــم بوده ام ولی هرجا که هستی از سر دنیا زیاد باش... امشب دوباره از تــــو...
-
خدا کند که فقط زود آن زمان برسد...
22 تیر 1391 03:37
هواللطیفــ : خبر به دورترین نقطهی جهان برسد نخواست او به من خسته ـ بیگمان ـ برسد شکنجه بیشتر از این؟ که پیش چشم خودت کسی که سهم تو باشد، به دیگران برسد؟!! چه میکنی، اگر او را که خواستی یک عمر به راحتی کسی از راه ناگهان برسد... رها کنی ، برود ، از دلت جدا باشد به آنکه دوست تَرَش داشته ، آن برسد رها کنی ،...
-
شــــک از تــــــو وام کردمـــــ و در بــــاورم زدمــــــ
21 تیر 1391 04:45
هواللــیفــــ : تا صبحدم به یاد تو شب را قدم زدم آتش گرفتم از تو و در صبحدم زدم با آسمان مفاخره کردیم تا سحر او از ستاره دم زد و من از تو دم زدم او با شهاب بر شب تب کرده خط کشید من برق چشم ملتهبت را رقم زدم تا کور سوی اخترکان بشکند همه از نام تو به بام افق ها ، علم زدم با وامی از نگاه تو خورشید های شب نظم قدیم شام و...
-
آقــــــای گـــــلــــم زبـــان مــــن لـــال نیـــــــــا....
15 تیر 1391 00:20
هوالــلطیفــــ : هر چند که خسته ایم از این حال نیا شرمنده اگر ندارد اشکال نیا!!! ما خط تمام نامه هامان کوفی ست ! آقای گلم زبان من لال نیا !! *** ***** یک عمر تو زخمهای ما را بستی هرروز کشیدی به سر ما دستی شعبان که به نیمه میرسد آقا جان ما تازه به یادمان می آید هستی ***** ازشنبه درون خود تلمبار شدیم تا آخر پنجشنبه...
-
همیـــــن زخــــم هایی که نــــشمرده ایم...
9 تیر 1391 20:08
هواللطـــیــفـــ : سراپا اگر زرد و پژمرده ایم ولی دل به پایــیز نسپرده ایم چو گلدان خالی لب پنجره پر از خاطرات ترک خورده ایم اگر داغ دل بود ما دیــده ایم اگر خون دل بود ما خورده ایم اگر دل دلیل است آورده ایم اگر داغ شرط است ما برده ایم اگر دشنه ی دشمنان گردنیم اگرخنجر دوستان گرده ایم گواهی بخواهید اینک گواه همین زخم...
-
در شبـــی،شبــــی در" تیــــر" ، دختـــری تولـد یافتـــ ...
5 تیر 1391 21:16
هوالـــلطیفــــــ : در تولدم امشب، غرق نور و مهتابم گوییا در این گیتی ، یکه تاز میتابم آسمان پر از خنده، کهکشان پر از شادی هر کسی به یک نوعی،از " الــــی "کند یادی... یک نفر زده زنگ و یک نفر هم Off داده یک نفر دوتاعکسه ، تا نخورده، صاف داده یک نفر غزل گفته، با تلاش و با سختی دیگری فقــــــــط کرده،آرزوی...
-
قیامت را بگو ـ مـــــردانه ـ برپا می کنـی یا نــــه ؟!....
2 تیر 1391 11:15
هواللـــطــیفــــ : خداوندا مــــرا ایــن بار ارضا می کنـی یا نه ؟! بگــو قلب مــرا آغـــوش دریا می کنی یا نه ؟! هوس کردم کــه با تریاک و بنگ و باده بنشینم دوباره ســور و ساتم را مهیّا می کنی یا نه ؟! ببین! مــن یـــوسفم امّا، کمی تا قسمتی ناپاک مــــرا مهمان آغوش زلیـــخا می کنــــی یا نه ؟! مرا ای اوّلین و...
-
ببیـــنم نازنیـــن گوش شـــما کــــر نیستـــ ؟؟؟ شکــــ دارم....
30 خرداد 1391 14:45
هواللطـــیــفـــ : تو گفتی دستهات از جنس خنجر نیست !شک دارم وفا داریت هــم از سگ کــه کمتر نیست ! شک دارم... همیشه مثل تمساح از دو چشمت اشک می باری نـگو شیطان شبـیه شـرم دختر نیست ! شک دارم... صدایــی پشت خط آمد : عزیزم دوستت دارم ... کمی لبخند یا گلبوسه بهتر نیست؟شک دارم.... به این خطها کــه می افتند روی هم و می...
-
یک روز با تـــــو مــــن همه ی شهر را... ولــــی
26 خرداد 1391 20:59
هواللطیفــــ : وقتی تو نیستی در و دیوار خانه را... ملّافه هــای گلبهـــی چارخانه را.... حتّی کتاب حافــظ و گلدان روی میـز روبان و گوشواره و موگیر و شانه را... وقتی قرار نیست بیایی برای کـی این رژهای صورتـی دخترانه را؟... اصلا خودم در آینه کوتاه مـــی کنــــم موهای خیس ِ ریخته بر روی شانه را با گریـه پاک مــی کنم از...
-
سخت است تـــــــو هم روح و تنـــم را بخراشی ...
20 خرداد 1391 00:01
هواللطــیـفـــ : از دست تو امشب شده فکرم متلاشی آرام نگیرم ، مگر از من شده باشی چشمان تو معمار غزلهای بدیل است بد نیست مرا جنس نگاهت بتراشی جنجال به پا کرده ای و متن خبر ها.... محتاج نباشند از این پس به حواشی .... نفرین نکن از دور مرا جان عزیزت ... درد است نمک بر جگر پاره بپاشی یک نیمه پر از دردم و یک نیمه پر از...
-
از همـــه دل بــریــده ام، جـــز تو چه آرزو کنم ؟؟؟؟ ....
4 خرداد 1391 10:14
هواللطیفــــ : کی رفته ای ز دل که تمنا کنم تو را؟ کی بوده ای نهفته که پیدا کنم تو را؟ غیبت نکرده ای که شوَم طالب حضور پنهان نگشته ای که هویدا کنم تو را با صد هزار جلوه برون آمدی که من با صد هزار دیده تماشا کنم تو را چشمم به صد مجاهده آیینه ساز شد تا من به یک مشاهده شیدا کنم تو را بالای خود در آینـﮥ چشم من ببین تا با...
-
در طــــالعـــت ستـــــــاره زیـــــاد است˛ مـــــاه نـــــه! ..
3 خرداد 1391 00:10
هوالـلطیفـــــــــ : در طالعت ستاره زیاد است˛ مــاه نه! گاهی شکست هست ، ولی اشتباه نه! گه گاه در مسیر زمان لیز می خورد پایت درون چاله! ولی توی چاه نه! چشمت همیشه منتظر چیز تازه ایست چیزی شبیه روشنی یک نگاه! نه؟؟؟ دستت به دست های من اما نمیرسد! قلبت به خلوت دل تنگ من آه ! نه ! گفتی نگو که عشق گناه است خوب من! حق با...
-
تــــو دلـــت را جـای مـــــن بگـذار ، شـــاعر مــیشـود ....
31 اردیبهشت 1391 00:41
هواللطیفــــــــ : غم که میآید در و دیوار، شاعر میشود در تو زندانیترین رفتار شاعر میشود مینشینی چند تمرین ریاضی حل کنی خطکش و نقاله و پرگار، شاعر میشود تا چه حد این حرفها را میتوانی حس کنی؟؟؟ حس کنی دارد دلم بسیار شاعر میشود تا زمانی با توام انگار شاعر نیستم از تو تا دورم دلم انگار شاعر میشود باز میپرسی:...
-
پیغمبری هنوز در این کوره راه نیستـــــ ...
29 اردیبهشت 1391 14:07
هواللطیفــــــ : هر چـــند دل سپردنـــمان اشتبـــــاه نیست اما بــــــرو که ماندنت اینجا صلاح نیست حس می کنم زمین و زمان درد می کشند وقتی بساط گریه ی ما رو به راه نیست لطفا دعا نکن که به جایی نمی رسد اینجا کسی برای کسی بار اله نیست! اصلا نترس از آخرتم حرف های من حتی به قد یک سر سوزن گناه نیست دیگر غم حلال و حرامی...
-
شاعر شنیدنی ست ولــــــی میــــل ، میــــل تــــوست ....
28 اردیبهشت 1391 02:13
هواللطیفـــــــــــ : گاهی چنان بـدم که مبادا ببینیــــــم حتی اگر به دیده رویا ببینیــــــــم من صورتم که به صورت شبیه نیست بر ایـــن گمان مباش که زیبا ببینـــــم شاعر شنیدنی ست ولی میل، میل توست آماده ای که بشنوی ام یا ببینـــــــیم این واژه ها صراحت تنهایی من اند با این همه مخواه که تنها ببینیم مبهوت می شوی اگر از...